محل تبلیغات شما



سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااام 

بهترین عنوانی که برا این پست به ذهنم اومد همین بود

اگه خدا قسمت کنه میخام دوباره برگردم.

دلم تنگه بودن اینجا بودددد شدید

اول بگم از دخملی که ماشالا خاااااانومی شده برا خودش(من تعریف نکنم کی تعریف کنه)

خودشو لوووووووس میکنه برام و حالا یادش اومده که باید هنوز نی نی باشه 

اوه اوه بیدار شد

 


از وقتي اينجا شد خونه دومم و اطرافمو دوستاي جديد پر كردن زندگي واسم قشنگ تر شده بود.

آشنا شدن با آدماي جديد 

آدمايي كه تك تكشون منو به عنوان دوستشون ميدونستن 

دوستايي كه با اينكه نديده بودمشون مهرشون بد جور به دلم مي نشست

خيلي هاشون تبديل شدن به دوستاي صميمي

خيلي هاشون بدون اينكه از خودشون اثر بزارن غيب شدن

خيلي هاشون كمرنگ شدن ولي خوشحالم كه هستن هنوز

خيلي هاشون هنوزم با مرام و با معرفتن و اگه ازم خبري نداشته باشن خصوصي جوياي حالم ميشن

ولي اين وسط يه مادر مهربون داشتم كه مث مادر واقعيم دوسش داشتم

ولي متاسفانه مدتيه ازش خبري نيست.

منم ي مدت بي وفا شدم و سرم به اسباب بازي جديدم گرم بود 

وايبر و لاين اسباب بازي كه متاسفانه كاري كرد كه دير به فكر مادرم بيفتم.

ولي ديگه دير شده بود

مادر نتي خوبم

زرنازم. كجايي؟؟!!! خيلي نگرانتم دلم برات تنگه. 

 

 


سخن گفتن درباره علي (ع) بي‌نهايت دشوار است، زيرا به عقيده من، علي (ع) يك قهرمان يا يك شخصيت تاريخي تنها نيست. هر كس درباره علي (ع) از ابعاد و جهات مختلف بررسي كند، خود را نه تنها در برابر يك فرد، يك فرد برجسته انساني در تاريخ مي‌بيند، بلكه خود را در برابر معجزه‌اي و حتا در برابر يك مساله علمي، يك معماي علمي ‌اين خلقت» احساس مي‌كند. بنابراين درباره علي (ع) سخن گفتن برخلاف آنچه كه در وهله اول به ذهن مي‌آيد، درباره يك شخصيت بزرگ سخن گفتن نيست، بلكه درباره معجزه‌اي است كه به نام انسان و به صورت انسان در تاريخ متجلي شده است
.
درد علي (ع) خيلي بزرگ‌تر است و آن درد خيلي بايد درد نيرومندي باشد، كه اين روح را اين اندازه بي‌تاب بكند! مسلما اين همان درد انساني است كه خود را در اين عالم زنداني مي‌بيند، انساني است كه خود را بيشتر از اين عالم مي‌بيند و احساس خفقان در اين عالم مي‌كند
.
درد علي (ع) دو گونه است: يك درد، دردي است كه از زخم شمشير ابن ‌ملجم در فرق سرش احساس مي‌كند و درد ديگر دردي است كه او را تنها در نيمه‌هاي شب خاموش به دل نخلستانهاي اطراف مدينه كشانده . و به ناله درآورده است . ما تنها بر دردي مي‌گرييم كه از شمشير ابن ‌ملجم در قرق سرش احساس مي‌كند. اما اين درد علي (ع) نيست، دردي كه چنان روح بزرگي را به ناله درآورده است، تنهايي» است كه ما آن را نمي‌شناسيم!
بايد اين درد را بشناسيم، ‌نه آن درد را كه علي (ع) درد شمشير را احساس نمي‌كند و . ما درد علي (ع) را احساس نمي‌كنيم
.
ما ملتي كه افتخار بزرگ انتصاب به علي (ع) و مكتب علي (ع) را داريم و اين بزرگترين افتخار تاريخي است كه مي‌تواند بدان بنازد و بالاخره بزرگترين سرمايه، اميدي است كه مي‌تواند به وسيله آن نجات پيدا كرده، ‌به آگاهي، بيداري، حركت و رهايي برسد، اما در عين حال مي‌بينيم كه با داشتن علي (ع) و با داشتن عشق به علي» هم نرسيده‌ايم!
در صورتي كه شيعه علي (ع) بودن» از چون علي (ع) عمل كردن» شروع مي‌شود و اين مرحله‌اي است پس از شناخت و پس از عشق.

بنابراين ما يك ملت دوستدار علي (ع) » ‌هستيم، اما نه شيعه علي (ع) »‌! چراكه شيعه علي (ع) همچنان كه گفتم علي (ع) ‌وار بودن، علي (ع) ‌وار انديشيدن، علي (ع) ‌وار احساس كردن در برابر جامعه، ‌علي (ع) وار مسؤوليت احساس كردن و انجام دادن و در برابر خدا و خلق، ‌علي (ع) ‌وار زيستن، علي (ع) ‌وار پرستيدن و علي ع) ‌وار خدمت كردن است .

دکتر علی شریعتی »

قطره نوشت:

۱. عیدتون مبارک

۲. مرسی از دوستای خوبم که نگران حالم بودن من خوب خوبم فقط ی مدت نبودم و ی مدت دیگه هم نت زده شده بودم که باید کمی زمان بگذره تا دوباره دوستدار نت شم


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

.......my love......... دانلود فیلم با لینک مستقیم متن. عکس